کد مطلب:26880
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:19
آيا از نظر قرآن و روحانيون، باز كردن خانة عفاف در يك جامعة اسلامي، براي رفع مشكل جوانان درست است؟ آيا اين مسئله جز احكام ثانويه به شمار ميآيد يا نه؟
قرآن، راه حل مشكل جوانان بدون همسر را ازدواج معرفي كرده ميفرمايد: وَ أَنكِحُواْ الاْ ئَيَـَمَيَ مِنكُمْ وَ الصَّـَـلِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَ إِمَآغكُم;(نور،32) مردان و زنان بي همسر را همسر دهيد و هم چنين غلامان و كنيزان صالح و درستكار خود را.
همچنين دربارة وضعيت اقتصادي فرد براي ازدواج ميفرمايد: إِن يَكُونُواْ فُقَرَآءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِي وَ اللَّهُ وَ َسِعٌ عَلِيم # وَ لْيَسْتَعْفِفِ الَّذِينَ لاَيَجِدُونَ نِكَاحًا حَتَّيَ يُغْنِيَهُمُ اللَّهُ مِن فَضْلِه;(نور،32ـ33) اگر فقير و تنگدست باشند، خداوند آنان را از فضل خود بي نياز ميسازد، خداوند واسع و آگاه است. و آنها كه وسيلة ازدواج ندارند، بايد عفّت پيشه كنند، تا خداوند آنها را به فضل خود بينياز سازد.
پس از نظر قرآن، انسان بدون همسر، براي رفع مشكل خود، بايد ازدواج كند; و يا اگر اسباب ازدواج برايش فراهم نيست، بايستي عفّت پيشه كرده و صبر كند تا اسباب آن، به فضل الهي فراهم شود و هيچ حكم ثانويهاي در اين باره وجود ندارد، به اين معنا كه يك فرد بي همسر، نياز خود را از راه غير ازدواج برطرف كنند; بله در اسلام دو نوع ازدواج وجود داشت: يكي ازدواج دائم كه در اين نوع، زن از مرد و بالعكس ارث ميبرد و خرج و مسكن زن بر عهدة مرد است. و ازدواج موقّت، كه در اين نوع، زن و مرد ارث نميبرند و خرج زن نيز بر عهدة مرد نيست و طلاق نيز ندارد، بلكه مدّت تعيين شده كه بر سر رسيد، ازدواج خود به خود و بدون طلاق پايان ميپذيرد و حتي اگر قبل از موعد نيز خواستند از يكديگر جدا شوند، كافي است كه مرد، مدّت باقي مانده را به زن ببخشد. قرآن دربارة ازدواج موقت ميفرمايد: فَمَا اسْتَمْتَعْتُم بِهِي مِنْهُنَّ فَ ئ‹َاتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَةً;(نسأ،24) زناني را كه متعه ]موقتاً با آنان ازدواج[ ميكنيد، مهرية آنها را به عنوان يك واجب بايد بپردازيد. احكام اين ازدواج، از طرف خداوند بر پيامبر خدا نازل شده و از سنتهاي رسول خدا9 شمرده ميشود، چنان كه امام صادقميفرمايد: حكم متعه (ازدواج موقت) در قرآن نازل شده و سنّت پيامبر9 بر طبق آن جاري گرديد.( ر. ك: تفسير نمونه، آية اللّه مكارم شيرازي، ج 3، ص 373-385. )
شايان ذكر است كه با توجه به نيرومندي غريزة جنسي، اين سؤال پيش ميآيد كه در بسياري از شرايط و محيطها، افراد فراواني در سنين ازدواج بوده، ولي قادر به ازدواج دائم نيستند، و يا افراد متأهل در مسافرتهاي طولاني و يا مأموريتها، با مشكل عدم ارضاي غريزة جنسي روبرو ميشوند. در عصر ما كه سن ازدواج ـ بر اثر طولاني شدن دورة تحصيل و مسائل پيچيدة اجتماعي بالا رفته، و كمتر جواني ميتواند در سنين پايين ـ در داغترين دوران غريزة جنسي ـ اقدام به ازدواج كند، شكل حادتري به خود گرفته است، با اين وضع چه بايد كرد؟ آيا بايد مردم را تشويق به سركوب نمودن اين غريزه نمود؟ مانند راهب و راهبهها يا مردم را در برابر بيبند و باري جنسي آزاد گذشت؟ و يا راه سوّمي را بايد در پيش گرفت كه نه مشكلات و تعهد است ازدواج دائم را در پي داشته باشد، و آن بي بند و باري جنسي را؟ در گذشته امروز ازدواج دائم به تنهايي جواب گوي نيازمنديهاي جنسي همة طبقات مردم در همه حال نبوده و نيست. اسلام ما را در اين دو راهي، به ازدواج موقت تكليف كرده است تا جامعه از فحشا مصون بماند. طرح ازدواج موقت، تنها راه پاكيزه كردن جامعه از بيبند و باري كه متأسفانه افكار عمومي با آن آشنا نيست.
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.